بهار مي رسد از راه و من هنوز در انتظارم
در انتظار رويت منجي ام و بي قرارم
بهار ها مي گذرد دلم نمي آيد
از عمر من مي شكند مهدي نمي آيد
دلم گرفته در اين هواي زمستاني
نكند امسال بهار هم تو نيايي
يا مهدي پس اين همه دعا كجا مي رود
چه مي شود اشك من از ديده كه مي آيد
چه مي شد اگر بهار امسال
سر سفره ي هفت سين تو آغاز مي گرديد.
مرادي